rooooooooooooooooz

آهای لعنتی

 

قـَـلــبــَم سَـنــگـیــنــی مـیــکـُنـَد!

بــه گـمــانـَـم داری روی احــســاسـَـم راه مــیــرَوی .

 

نوشته شده در سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:تنهایی,ساعت 19:2 توسط Roz| |

 

بی خیال است

 

 

خیلی بی خیال

 

 

همان کسی که

 

تمام خیال من است

 

نوشته شده در سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:تنهایی,ساعت 18:51 توسط Roz| |

پیش هیچ آدمی به

اعتراف مکن

آدم ها

ندارند...!

ژست برایت میگیرند.

نوشته شده در سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:تنهایی,ساعت 18:46 توسط Roz| |

بهانه مي آورم كه سردردم

تو نمي فهمي !!

يك ليوان آب و يك استامينوفن

كه نمي تواند دلتنگيم را تسكين دهد ...

 

نوشته شده در سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:تنهایی,ساعت 16:17 توسط Roz| |

فراموش کـردن تـــو هنر میخواهد
و مـــن
بی هنرترین انسان عالمم . . .

 


نوشته شده در سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:تنهایی,ساعت 16:12 توسط Roz| |

میدانید ... !؟
حالا که فکر مے کنم
می فهمم ...
بعضے ها ...
همان بـــــعـــــــــضے هــ ـــ ـــا بمانند
خیلـــــــــــــی بهتر است ...

 

نوشته شده در جمعه 25 اسفند 1391برچسب:تنهایی,ساعت 1:5 توسط Roz| |

 

کـاش مـی فـهـمیـدی ....

 

 

قـهـر میـکنم تـا دسـتـم را مـحـکمتر بگیـری و بـلـنـدتـر بـگـویی:

بـمان...

نـه ایـنـکـه شـانـه بـالا بـیـنـدازی ؛

و آرام بـگویـى:

 

هـر طور راحـتـى ... !

 


نوشته شده در سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:تنهایی,ساعت 13:35 توسط Roz| |

نوشته شده در شنبه 19 اسفند 1391برچسب:تنهایی,ساعت 14:11 توسط Roz| |

نوشته شده در شنبه 19 اسفند 1391برچسب:تنهایی,ساعت 13:59 توسط Roz| |

نوشته شده در شنبه 19 اسفند 1391برچسب:تنهایی,ساعت 13:56 توسط Roz| |


Power By: LoxBlog.Com